شنبه 11 شهريور 1391برچسب:, |
|
طوطی شکرشکن |
 |
صبح انگشتر من رو میز بود پوشید دستش میگم به بابایی نشونش بده ببینه چه قشنگ به دستت میاد بابایی گرفتش وپوشید دستش بعد بچه غرغر کرد میگم بگوبابایی زنونه اس.
خانومی: بابای زنونه وبچگونه اس.
****************
بفرمایید شام هفته گذشته رو اگه دیده باشین یه مرده بود خیلی نه قیافه اش ونه اخلاقش دلنشین نبود ،این موضوع رو اینجوری بیان فرمودن: شکلش و ببین رو لباشم سیبیل داره.
****************
صبح میگم :وای چقد دستم درد میکنه .
اصلا حواسم نبود خانومی نشسته اونجا داره صبحونه میخوره میگه: قربانت برم چراااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟
****************
دیروز زنگ زدم به خاله شکوه اومده میگه گوشی رو بده من کارش دارم وبعدش نه سلامی ونه علیکی : شورشو دراوردیا هربار میای خونه ی ما نمیای (بعدم بدون اینکه منتظر جواب خاله شکوه بشه گوشی رو دادبه من )
************
لباس عروسش رو پوشیده اومده میگه : من الان حنام با دومادم دارم میرقصم اسم اون آقاهه چی بود که دوماده حنا بود؟؟؟؟؟؟(مقصود اندی می باشد)
************
|
|
|
|
|